37سال پس از اکران پدرخوانده هنوز این سؤال مطرح است که چه فرمولی سبب ساخت یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینما شد؟ نظر منتقدان در این زمینه متفاوت است ولی یک چیز محرز بهنظر میرسد و آن تعادلی غریب بین سینمای سرگرمکننده و ایدههای بدیع هنری است؛ هر چند که برای رسیدن به این میزان از موفقیت فرانسیس فورد کاپولا و عواملش روزهای سختی را پشت سر گذاشتند و اصولا رسیدن به قله افتخار و موفقیت هرگز در ذهن او جایی نداشت. [نجات پدرخوانده]
فیلم با 6 میلیون دلار هزینه ساخته شد اما در اکران عمومیاش در سال1972 طی 18هفته بیش از 101میلیون دلار فروش کرد و نامزد دریافت 11جایزه اسکار شد و 3جایزه را به دست آورد. ال رودی تهیهکننده فیلم در یادآوری خاطرات آن روزها میگوید: پدرخوانده پردردسرترین فیلمی بود که میتوانم به خاطر بیاورم و هیچکس حتی از یک روز حضور در سر صحنه آن لذت نبرد.کاپولا هم با این موضوع موافق است و میگوید: تنشها بدون توقف ادامه داشت و من هر روز منتظر اخراج بودم. [پاییز پدرخوانده]
البته شاید این تنشها و مشکلات از نویسنده رمان به فیلم و عوامل آن به ارث رسیده بود.ماریو پوزو، نویسنده کتاب هم مشکلات فراوانی برای انتشار کتابش داشت و 8ناشر آن را بدون توجه به محتوایش رد کرده بودند چون نمیخواستند از یک نویسنده میانرتبه با بدهیهای فراوان و سابقه قماربازی کتابی چاپ کنند و آشنایی با یک دوست در نهایت مقدمات چاپ کتاب را فراهم کرد و برای 67 هفته پرفروشترین کتاب فهرست نیویورک تایمز بود. پارامونت زمانی اقدام به خرید حقوق اقتباس رمان کرده بود که پوزو تنها 100 صفحه از کتاب را نوشته بود و در مجموع 12500 دلار به پوزو پرداخت و قرار شد اگر فیلمی براساس آن ساخته شد دستمزد پوزو به 50 هزار دلار افزایش پیدا کند.
حالا همه پدرخوانده را بزرگترین فیلم پارامونت میدانند اما اگر هوشیاری رابرت اوانز، مدیر تولید استودیو نبود آنها قافیه را به برت لنکستر باخته بودند و تنها یک روز با وقوع این فاجعه فاصله بود: برت لنکستر در نقش دون کورلئونه بازی کند.
کاپولا هم گزینه اول هیچکس نبود و تنها زمانی نوبت به او رسید که جمعی از کارگردانان از جمله ارتور پن، پیتر یتس، کاستا گاوراس، اوتو پره مینجر، ریچارد بروکس، الیا کازان، فرد زینمان، فرانکلین جی شافنر، ریچارد لستر و... همگی به پارامونت نه گفتند.اوانز هم معتقد بود در گذشته فیلمهای مافیایی به این دلیل موفق نشدهاند که توسط یهودیها کارگردانی شده و بازیگران اصلیاش نیز یهودی بودهاند.او برای کارگردانی این فیلم، کاپولای آمریکایی- ایتالیایی را برگزید اما او هم ابتدا به اوانز نه گفت و تصور میکرد داستان پوزو اثری عامهپسند و احساساتی و بیکلاس است.
ولی ورشکستگی شرکت فیلمسازی کاپولا به نام « امریکن زئو تروپ» او را ناچار به قبول این پروژه کرد و زمانی که در سر صحنه حاضر شد در تغییر نگاهی عجیب داستان پوزو را روایت پادشاهی و 3پسرش خواند. پوزو شیوه کار کاپولا را دوست داشت و استودیو ابراز تمایل کرد تا لوکیشن اصلی فیلم برای کاهش هزینهها به کانزاس سیتی منتقل شود اما کاپولا مخالفت کرد و درخواست 5 میلیون دلار بودجه کرد. برنامه کاری پیشنهادی کاپولا 80 روز فیلمبرداری بود اما استودیو تنها 53 روز به او فرصت داد.
سؤال بعدی و شاید مهمترین سؤال انتخاب هنرپیشه نقش دون کورلئونه بود. پارامونت ابتدا آنتونی کویین را انتخاب کرده بود ولی در فهرست آنها نامهایی چون لاورنس اولیویه، جورج سیاسکات، ژانگابن، ویتوریو دسیکا و جان هیوستون دیده میشد اما کاپولا مارلون براندو را میخواست که بهدلیل فاجعههای متعدد در گیشه سالها بود که به لیست سیاه استودیوها منتقل شده بود.
اما با اظهارنظر استنجاف، مدیر استودیو پارامونت مبنی بر اینکه مارلون براندو هرگز در این فیلم بازی نخواهد کرد بهنظر میرسید حتی امکان چانهزنی هم وجود نخواهد داشت.کاپولا که برنامههایش را برای این فیلم از دست رفته میدید در ملاقاتی با مدیران استودیو اصرار کرد براندو بهترین هنرپیشه حال حاضر دنیاست و در اواخر جلسه در حالیکه روی این اظهارنظرش تاکید میکرد ناگهان از حال رفت و مدیران استودیو که تصور کردند کاپولا دچار حمله قلبی شده ناگهان با درخواست او موافقت کردند.
ولی انتخاب باقی تیم بازیگران هم دردسرساز بود. پارامونت رابرتردفورد یا رایاناونیل را برای نقش مایکل میخواست ولی ردفورد و پس از او وارنبیتی نقش را رد کردند و برای آن دیوید کارادین و دین استاکول در نظر گرفته شدند و حتی رابرت دنیرو برای آن تست داد و فیلمهای تست آنها همچنان موجود است ولی کاپولا با دیدن بازی پاچینو او را انتخاب کرد و فرد راس بازیگردان فیلم، او را بهرغم جثه کوچکش انتخاب کرد هر چند که دستمزدش برای کل فیلم 35 هزار دلار بود. جیمزکان هم که برای خودش در آن زمان کسی بود برای نقش مایکل تست داد ولی در نهایت نقش سانی به او رسید و جانکزل هم برای نقش فردو انتخاب شد. اما پیتر فالک و جان کازاوتس هر دو برای نقش تام هاگن که به رابرت دوال رسید از کاپولا درخواست نقش کردند و جواب منفی شنیدند.
فیلم درگیریهای خانوادگی را هم برای کاپولا بهدنبال داشت.کاپولا ابتدا با مادرش برای بازی خواهرش تالیا شایر در فیلم درگیری پیدا کرد اما مشخص بود در نهایت رای مادر پذیرفته میشود و پدرخوانده به فیلمی خانوادگی با حضور خواهر، پدر و مادر کاپولا و دختر یک ماههاش سوفیا بدل میشود. دوران فیلمبرداری هم برای کاپولا زجرآور بود و او همیشه باید با مشکلات پیشبینی نشده دست و پنجهنرم میکرد و البته ذهن او پر از افکار منفی بود که آرامشش را حین کار میگرفت.
او به شکل تصادفی از چند تن از عوامل شنیده بود که فیلم را یک تکه آشغال توصیف کرده بودند و او را نادیده میگرفتند. در چنین شرایطی کاپولا تصور میکرد هر روز ممکن است کارگردانی مثل کازان سر صحنه بیاید و از او محترمانه بخواهد که لوکیشن را ترک کند ولی براندو تهدید کرد در صورت عدمحضور کاپولا از کار کنارهگیری میکند.
حتی پاچینو هم با وجود دستمزد اندکش جایگاه محکمی در فیلم نداشت و تنها پس از فیلمبرداری صحنه انتقامگیری خونین در رستوران بود که مدیران استودیو او را برای این نقش پسندیدند.براندو هم خوب بود.همه خوب بودند و کاپولا اشاره میکند: بدون استثنا تمامی ایدههای عجیب من برای این فیلم عالی از آب درآمد.ولی دردسرها تمامی نداشت.
در اواخر کار اوانز تصور میکرد فیلمبرداری صحنه مرگ دون کورلئونه ضروری نیست ولی این سکانس یکی از بهترین سکانسهای فیلم حاضر محسوب میشود. گوردونویلیس، کاپولا را غیرحرفهای میدانست و از این تیم بازیگران متنفر بود حتی موسیقی به یاد ماندنی نینا روتا هم توسط اوانز رد شد و تنها زمانی جایگاهش در فیلم تثبیت شد که در اکران آزمایشی مورد توجه تماشاگران قرار گرفت.
مشکل نهایی زمان فیلم بود. کاپولا بهدلیل قوانین عجیب استودیو زمان فیلم را به 135دقیقه کاهش داد ولی اوانز او را به دفترش فراخواند و گفت: تو یک حماسه را فیلمبرداری کردی و حالا داری تیزر تحویلم میدهی؟ من از تو یک فیلم میخواهم! فیلم با تدوین مجدد نزدیک به 3ساعت شد و فیلم محبوب منتقدین در دهه1970شد.
دیلیتلگراف- 2 اکتبر